۱۳۹۰ اسفند ۲۱, یکشنبه

من هم اکنون نیازمند یاری سبزتان هستم...
موارد مورد نیاز:
_ پیک شادی با کاغذ های کاهی و مداد رنگی

_ یک تکلیف برای معلم انشا که از من درخواست کرده باشد انشایی بنویسم درباره ی مسافرت عید

_ یک جفت جوراب سفید که روی مچ آن تور دو طبقه داشته باشد و پیرهن پر چین قرمز و کفش های ورنی مشکی که با یک بند چسبی بسته شود.

_ مادربزرگی بدون آلزایمر که بفهمد به محض عید شدن اولین عید دیدنیمان خانه ی اوست و پانصد تومانی های نویی که از قرآن روی میزش بیرون زده باشد و من تا آخر، چشمم به همان پانصد تومانی ها ...

_ کیف پولی با عکس خرس پوه که روز اول عید پر شود و من هر خانه ای که رسیدم پول هایش را بشمارم.

_ و مقداری خنده برای لب هایم و کمی بی خیالی و یک عالمه بچه بودن...

۲ نظر:

maryam moayed گفت...

واقعا
عید تو بچگیا چه اتفاق مهمی بود

سایه گفت...

سال نویت مبارک فرناز گلم..ممنون که یادمی من هم به یادت هستم و امیدوارم سال جدید پر از لحظه های خوب برایت باشه...